About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Thursday, October 28, 2010

سر سپرده

ناجی هر شعر من راه نجاتی فرست
زائر لب تشنه را آب حیاتی فرست
پادشه ملک عشق ای بت مسکین نواز
حال گدا را ببین خرده زکاتی فرست
من ز طلب خسته و زنده تو بر این جفا
جان بده ای جان مرا ورنه مماتی فرست
چشم تو صد نور ماه من همه تاریک راه
یک شب از آن نور خوش بر ظلماتی فرست
دشت دلم چون کویر از غم هجرت شکست
بارش رحمت توئی پس برکاتی فرست
این تن و این جان تو را جمله به تسلیم شد
سر به تو بسپرده ام بس صلواتی فرست

No comments: