About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Friday, May 27, 2011

ThursRaise

Had the realm of poetry,
Been that of a rhythm free
And all the oceans I had as ink
Or papers made up of every tree
If all the words I could deploy
To raise an army as the Greeks in Troy!
A conquest of all literature and book
Such golden opportunity if I took
And the sky would serve as my infinite screen
To paint the entire deserts green!
If only, then I wish I could
Tell you of my deepest gratitude!
Alas, to get even with you
Is beyond my ken, only a no can do!

Dedicated to Mr.Rahmat Vahdani;the best teacher in the world!

to Ja Pa and many more!

روزگاریست به سن سازمخالف میزنم
از سر اجبار گاهی روی صحنه
از برای دیگران کف میزنم
قلم درازکش است
من جای او زبان درازی میکنم
تا حریف لایق خود را بیابم
لاجرم با تاس بازی میکنم
ماندنی ها رفتنی شد
حس غربت هم تنی شد
عشق هم آن کیمیا هم
برده تاراج حراج چهار فصل
قلب بر مهری که دیگر آهنی شد
روز دیگر روز بهتر باز اما
ما به میدان نقش خود بازی کنیم
صحنه از تزویر خالی میشود
یک نمایشنامه بایان عالی میشود
این قلم باز آن روز خوش سر به باست
هماهنگ موسیقی متن با رقص ماست
هیولای سرکوب فریاد ما
به زنجیر محکوم آن میله هاست

Tuesday, May 24, 2011

لبریز

یک نفرم تو دنیا نیست
از تو باهاش حرف بزنم
شاید دوباره وقتشه
با کاغذم آشتی کنم
تشنه و دربه در منو
تا چشمه میکشونیم
خاکسترت شدم دیگه
باز منو میسوزونیم؟
چی گفته با دلم چشات
که دیگه آروم نداره
یاد تو داره هر نفس
تو خلوتم پامیذاره
والاپریشونت شدم
واله و مجنونت شدم
من دیگه بت پرستمو
بنده چشمونت شدم
رسوای دیوونت منم
کی کنم از تو من حذر
تا آخر از بلای عشق
بشم غریب و در به در
کی گفته من حق ندارم
اینجورپریشونت بشم
خوابو گرفتی از چشام
الهی قربونت بشم
من از تو لبریزم و حیف
تو از دلم بی خبری
نمیدونی با یه نگات
چطور دل از من میبری
چند روزه حتی آسمون
یه رنگ دیگه ای داره
بین من و تو کاغذم
عاشق شدم من دوباره
تشنه میخونش شدم
مست نگاه ساغرش
تب میکنم از وحشت
دیدن بار آخرش
دستم به دامنت قلم
تو هم شنیدی رازمو
قول بده با کسی نگی
حکایت نیازمو
دفترای دنیا رو من
پر کنم از اسمش هنوز
کم میارم عاشقشم
بیشتر و بیشتر روز به روز