About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Monday, November 7, 2011

زخمی

دو دست گرم تو وقتی سر نوازش داشت
چنین ز سوز غمت سینه ام شکاف نبود
هزار بار قسم دادمت نکن ترکم
به تیغ عشق تو مردن ببین که لاف نبود

Tuesday, November 1, 2011

ابری

نگاه نا امید من گلایه میکند
دو چشم نافذتو بس شکنجه وار
چو نیشدربه دل نظاره میکند
و دل به زخم خود چه چاره میکند؟
کمین فرصتی نظر دوباره میکند
تو پلک میزنی وشهر آرزو
دوباره دور از آفتاب
عجیب سایه میکند
عجیب سایه میکند