About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Monday, March 22, 2010

gold fish

ماهي تنگ بلور
تو اين روزاي سوت و كور
بشنو حرفامو از اين ديار دور
هيچ ميدونستي كه شاه ماهيايي
تو فقط بين يه دريا ماهي قرمز
سر سفره هفتسين......
ديدنش از پشت شيشه هم باشه خودش يه دنياست
ماهي جون از تو چه پنهون حرف راست
تو اين روزا دلم ميخواست
جاي تو بودم من تنها
آخه تو تو تنگت آزادي و دنيات مثه من نيست
تو رها از همه دنيايي و عاشقي تو دنيات قدقن نيست
ميون تو و عزيزترين كسم هرچي كه هست
صحبت از نازكي يه شيشه تنها فاصلست
تو اين روزا دلم ميخواست جاي تو بودم من عاشق
ماهي قرمز ميدونستي صاف وصادق
من اگه جاي تو بودم
توي تنگم ديگه آروم نميموندم
انقده سر ميكوبيدم به جدارش
من سر سپرده تا ديوار تنگو ميشكوندم
واسه حس كردن نبض خوب دستاش
حتي از زندگيم اين آب ميبريدم
دل به دريا ميزدم به عمق دستاش ميرسيدم
مونده هاي نفسامو من تو دستاش ميكشيدم
واسه چشماي قشنگ اون ميمردم
پيش خورشيد نگاش جون ميسپردم
اين همه ارادتي كه عمري ادعا ميكردم
من با مردنم كنار اون به عشق ادا ميكردم
ماهي تنگ بلور اما ميدونم
عمر تو خيلي كوتاهه
زندگيت فرصت آهه
دير و زود همين روزا
تنگي تنگتو ميذاري و ميري
وسعت رودخونه ها رو پيش ميگيري
آخه تو عاشقي آزادي و دنيات مثه من نيست
تو مرام ماهيا مهر و محبت قدقن نيست
ماهي كوچولوي قرمز
اين بهار كنار دلدار من ارزوني تو
اين همه غصه و تنهايي و دوري مال من
بعد از اين ماهي هفت سينش شدن
سر هر تحويل سال آرزوي محال من

Friday, March 12, 2010

غم غروب

امروز هم با غم به غروب شد
فردا که عشق برگردد غروب غم را با تو جشن میگیرم
آه که هیچ از تو نمیدانم
اگر از تو نشانی داشتم
تا خود صبح ستاره اشکهایم را میستود
اما تو اگر میدانستی چقدر از تو لبریزم
امشب اینجا بودی
نشان از تو همین بس که آن رو سکه ای
نشان از من اگر جوئی عشق را مجسم کن