About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Friday, June 24, 2022

لبت

سوگلي باغ منم مست چشمه سار لبت غنچه شكفته به مهر سرخم از شرار لبت خنده تو ميريزد شعر، بر بهار لبت من از عشقت آبستن ميكنم ويار لبت ليك زرد و سوخته جان واي پرپرم توببين مرگ من عزا بنشين زيرپا به روي زمين گَرد غم نشاند اگر خال، بر كنار لبت

بی سر انجام

لب از سخن ميبندمو باور نكن اين لب پر از حلوا و شهد و قند نيست چشم از تو ميبندم ولي شيداي تو آن زن كه از چشمان تو دل كند نيست اي كاش ميديدي خيالم سوي توست بي ميلي و دستم به جايي بند نيست اقرار دل شايد به دل بنشيندت باور كني لاف و گزاف و پند نيست