About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Wednesday, January 26, 2011

under his wings!

sick and tired of the earth,
feeling all out of breath,
wondered if he could bring
to me that another wing!


Cloud nine, was where he lived
sun and moon he had achieved
wondered he could teach me so
to seventh above, how to go!


but still all I can claim
is that my flying is too lame!
don't know whether he or I
is the one to take blame!


used to live in heaven, so why
no matter how hard I try
I seem to have forgotten all
of spreading wings to fly!


I only wished they tried to see
what on earth love means to me!!
seeking that another wing
is not asking for the ring!

Tuesday, January 25, 2011

من... تواو

گفتم ای کاش مال من باشی....اما
تو را که با او دیدم
از مرگ رویاهام نترسیدم
او بس که زیبا بودو شیرین
باورش سخته ولی
حتی حسادت هم نکردم
احساس کردم از ته دل دوستش دارم

!میدونی بین خودمون
ستاره ای چشمک زنون
اومده مهمون به آسمون دلم
میخوام امشب دو تا آرزو کنم
مثل او بودن را
و مثل تو داشتن را

Friday, January 21, 2011

تیک و تاک

صبح : اول وقت
تو اون سرمای سخت
صلاة سرظهر
گنجیشک رو درخت
ساعت نه و ده
هر شب سر شام
که مهتاب میبره
دل از کوچه بام
سرخی شفق
تا آفتاب غروب
شمال و شالیزار
تا نخلای جنوب
چند روز حضورت تو نفسهام همه جا هست
قلبم نمیخواد یک تپش از تو بکشه دست
ثانیه شمارت شدم و لحظه به لحظه
دور تو میگردم از سریک تا خود شصت