یک نفرم تو دنیا نیست
از تو باهاش حرف بزنم
شاید دوباره وقتشه
با کاغذم آشتی کنم
تشنه و دربه در منو
تا چشمه میکشونیم
خاکسترت شدم دیگه
باز منو میسوزونیم؟
چی گفته با دلم چشات
که دیگه آروم نداره
یاد تو داره هر نفس
تو خلوتم پامیذاره
والاپریشونت شدم
واله و مجنونت شدم
من دیگه بت پرستمو
بنده چشمونت شدم
رسوای دیوونت منم
کی کنم از تو من حذر
تا آخر از بلای عشق
بشم غریب و در به در
کی گفته من حق ندارم
اینجورپریشونت بشم
خوابو گرفتی از چشام
الهی قربونت بشم
من از تو لبریزم و حیف
تو از دلم بی خبری
نمیدونی با یه نگات
چطور دل از من میبری
چند روزه حتی آسمون
یه رنگ دیگه ای داره
بین من و تو کاغذم
عاشق شدم من دوباره
تشنه میخونش شدم
مست نگاه ساغرش
تب میکنم از وحشت
دیدن بار آخرش
دستم به دامنت قلم
تو هم شنیدی رازمو
قول بده با کسی نگی
حکایت نیازمو
دفترای دنیا رو من
پر کنم از اسمش هنوز
کم میارم عاشقشم
بیشتر و بیشتر روز به روز
No comments:
Post a Comment