چشمای این مردم شهر
دیگه حرف چشمامو نمیخونن
آخه انگار که نگاه آدم ها
خیلی وقته که زبون چشمامو نمیدونن
آره اینجا توی شهر دلهره
چشم پر هوس پره
که شبی اگه بهت دل میسپره
صبح فرداش خیلی آسون میبره
دست خوابو دوست دارم وقتی میبنده چشمامو
تا دیگه مردم شهر با دست به هم نشون ندن
نگن دیوونه رو نگا
که شده عشق رو گدا
تموم این مردم شهر
قصه چشمامو وارونه میگن
چشمائی که توش یه دنیا عشق به زنجیره برای هدیه کردن
No comments:
Post a Comment