زنده دلم به یاد او این نفسان آخرین
شاهد التماس من اشک دو چشم نازنین
عشق همیشه با منش عشق تمام لحظه هاست
گفته دلم به هر کجا اوست همیشه بهترین
گشته چو پرنیان دلم در هوس هوای او
من به کجا سفر برم اوست گرفته شهر دین
با همه ناز وعشوه ها شد ره دل به ناکجا
رفت و گذاشت خسته را پا بشکسته بر زمین
گفت دلم که رسم ما نیست چها مکن به ما
یار به خنده طعنه زد رسم زمانه این چنین
روز و شبم سیاه شد ناله و اشک و آه شد
هستی دل تباه شد نای سرودنش حزین
من همه خاک کوی او مست صفای روی او
او همه عشق و آرزو او همه آشناترین
عهد و وفا شکسته شد دفتر عمر بسته شد
مردن من و رفتنش این دو بشد به هم قرین
لشکر غم به قلب من تاخت و آشیانه ساخت
هجر سرشت نام من بر سر سنگ مرمرین
2 comments:
اسم حزین جدیده نه؟ سلام خوشگلکم
این شعر شکسته خیلی بود دلم گرفت...
واعا زيباست
خوش به حال اون كسي كه اين شعر رو براش سرودين
Post a Comment