قلم يگانه ناجي لحظاتي است كه زمان بي رحمانه به دست فراموشي ميسپارد The pen is the sole saviour of the moments a clock ruthlessly ticks away!
About Me

- Zamin
- باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری
Friday, June 24, 2022
لبت
سوگلي باغ منم مست چشمه سار لبت غنچه شكفته به مهر سرخم از
شرار لبت خنده تو ميريزد شعر، بر بهار لبت من از عشقت آبستن
ميكنم ويار لبت ليك زرد و سوخته جان واي پرپرم توببين
مرگ من عزا بنشين زيرپا به روي زمين گَرد غم نشاند اگر خال، بر كنار لبت
بی سر انجام
لب از سخن ميبندمو باور نكن
اين لب پر از حلوا و شهد و قند نيست
چشم از تو ميبندم ولي شيداي تو
آن زن كه از چشمان تو دل كند نيست
اي كاش ميديدي خيالم سوي توست
بي ميلي و دستم به جايي بند نيست
اقرار دل شايد به دل بنشيندت
باور كني لاف و گزاف و پند نيست
Subscribe to:
Posts (Atom)