بي همگان به در شود
بي تو به در نميشود
عمر به راه عشق تو
رفته، هدر نميشود
سيزده است و باز من
هر چه كه آرزو كنم
عشق و اميد و بخت خوش
بي تو ثمر نميشود
ماهي خون به دل منم
آب تويي، بدون تو
مرگ به كنج تنگ غم
سهل مگر نميشود؟
زرد اگرچه صورتم
سرخ اگرچه اين دو چشم
مس كه به جز حديث عشق
لايق زر نميشود
سبزه چشم مست تو
خورده به چشم من 'گره'
كور شوم ز سيل اشك
'محكم' اگر نميشود
No comments:
Post a Comment