.شب دراز است و دخترک بیدار/گله های نگفته اش بسیار
میل آینده و گذشته به دست/آرزو خاطرات هرچه که هست
به کلاف هزار رنگ خیال/باز میبافد از نو امشب شال
یاد باد آن زمان گذشته خوب/با پدر آسمان نداشت غروب
دل مادر به جمع ما خوش بود/غصه بی رنگ گریه خامش بود
مدرسه شهر کوچه خانه بهشت!/از گل یاس بود جنس سرشت
عشق های عمیق و پابرجا/جا نمیماند هر دلی هرجا
رسم یلدا و هندوانه وفال/اشک و لبخند و معجزات محال
دخترک چون انار خونین رنگ/ دلش اما شکسته صد سنگ
مشتی آجیل مانده در دستش!دلخور از سرنوشت و این رسمش
رسم دلها ز هم جدا کردن/سینه با کینه آشنا کردن
قصه درد و آه و حسرت ما/ که دراز است چون شب یلدا
رنج و اندوه از فراق پدر/مادرم گوش و چشم هنوز به در
شب یلدا و دخترک تنها/صد گره بر کلاف او پیدا
No comments:
Post a Comment