About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Monday, December 19, 2011

مداوا

دست کوتاه و تمنای بلند
باز هم در گذر از یک لبخند
دلی افتاده به بند
وقت تنگ است و تمنا از پی
چشم بر هم زدنی موسم سرما شد و دی
... همه عمر چو قربانی این ثانیه هاست
عشق ناگه به شتاب آمده است
به مداوای شباب آمده است
پا برهنه وسط آتش و آب آمده است
نا امیدش تو خدایا مپسند

No comments: