About Me

My photo
باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری

Thursday, September 2, 2010

کوچ

"به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم"
که نتی دگر جز آه و گله خیزد از نوایم
به هر آن کجا که باشد همه عشق سرزمینم
تو و دوستی خدا را همه اصول دینم
به امید همدلی شوق سفر به مرده جانم
که دلم شکست صد بار به سنگ همزبانم
به هر آن کجا که کاشانه ندارد اشک و اندوه
که بسی شکسته تر بود به جای من اگر کوه
ز دیار خود گریزان نه من آن گذر نسیمم
همه گرد باد خشمم ز گریز نیست بیمم
ز نگاه مردمانی به تنم همیشه درگیر
ز دل جماعتی بس ز حدیث عاشقی سیر
من از این کویر وحشت ز پی نشان مینو
چو صبا سرک کشم مست ز هر گذر به هر سو
چه خوش است یاد گیرم ز شکوفه ها و باران
که نمی دهند پاسخ به سلام گرگ یاران

با الهام از شعر محمدرضا شفیعی کدکنی

No comments: