"به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم"
که نتی دگر جز آه و گله خیزد از نوایم
به هر آن کجا که باشد همه عشق سرزمینم
تو و دوستی خدا را همه اصول دینم
به امید همدلی شوق سفر به مرده جانم
که دلم شکست صد بار به سنگ همزبانم
به هر آن کجا که کاشانه ندارد اشک و اندوه
که بسی شکسته تر بود به جای من اگر کوه
ز دیار خود گریزان نه من آن گذر نسیمم
همه گرد باد خشمم ز گریز نیست بیمم
ز نگاه مردمانی به تنم همیشه درگیر
ز دل جماعتی بس ز حدیث عاشقی سیر
من از این کویر وحشت ز پی نشان مینو
چو صبا سرک کشم مست ز هر گذر به هر سو
چه خوش است یاد گیرم ز شکوفه ها و باران
که نمی دهند پاسخ به سلام گرگ یاران
با الهام از شعر محمدرضا شفیعی کدکنی
No comments:
Post a Comment