قلم يگانه ناجي لحظاتي است كه زمان بي رحمانه به دست فراموشي ميسپارد The pen is the sole saviour of the moments a clock ruthlessly ticks away!
About Me

- Zamin
- باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار مانده ست فریدون مشیری
Friday, July 26, 2013
خزرشهر تا خليج فارس
فاصله میان من و تو
دیوار ابد هم که باشد
دیگر نه کسی چشمم را میگیرد
و نه دستی دستم
نگاهم را از همه آدمها
بیصدا میدزدم
تا نبینند عکس صورتت را
که در چشمان من لبخند میزند
سوار بر قایق خیال
مرا چه آسان میکشانی
از طلوع تا غروب
خزر شهر تا خلیج فارس
تو ماندنی ترین سلسله تاریخ
در سرزمین آرزوهایم خواهی بود
فاصله میان من وتو هرچه باشد
کاغذ نقاشی خدا را تا میزنم از وسط
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment