باری اگر روزی کسی از من بپرسد:چندی که بر روی زمین بودی چه کردی؟من پیش رویش می گشایم دفترم را.گریان و خندان بر می افرازم سرم را.آنگاه میگویم که بذری نوفشانده ست.تا بشکفد تا بر دهد بسیار
مانده ست
فریدون مشیری
بیخبری خوش خبریست را تو و من گرچه همیشه گفته ایم در جواب سکوت من اما خود سنگینی سکوت بر نتابم بگذار همه بدانند !چه دروغ بزرگی هر روز تحویلشان میدهم وقتی از تو بیخبرم سرد آتش نگهم با غروب میمیرم باطلوع درگیرم
No comments:
Post a Comment